من آن خانه را بالاخره ساختم ، همان خانه شیروانی دار را ، همان جا که دوست داشتیم .
وسط آن جنگل سرسبز ، لای آن همه بوته های تمشک ، نرسیده به آن رودخانه پیچ در پیچ که یک پل سفید فلزی روی موجهای ریزش تاب میخورد ، همان جا که افق نارنجی پیداست .
بالاخره این کوبلن هم بافته شد .
( نسیم خلیلی)

نویسنده : S.H.Mousavi
لینک کوتاه این مطلب : http://polop.ir/?p=1281