الا ای کـودکی هـایم کجایی؟ / کجـا شد راه و رسم آشنایی؟
اگر از مخلصت جویای حالی / به غیـر از دوری ات نبوَد ملالی
شوم قربان تــای دسته دارت / منــم در حسرت آن روزگارت
به غیر از چند عکس نصفه – نیمه / ندارم سهـم از ایــام قدیمه
در آغــوش طبیعت بودم آن روز/ چه آســوده چه راحت بودم آن روز
تمام اهل تهــران بنده را اهل / روند زندگی شان ساده و سهل
تمــام خوابهایم بود رنگی/ کجا رفتی عمو شهر فرنگی ؟
نمی دانستی آخــر مرد چوپان / چراگاه تو را بلعــد اتوبان
هوای گله بود و بیم گرگت / چه ها آمد از این مــار بزرگت
کجا شد باغ و دشت و سیر و گلگشت / شدم تهــران ابرشهـر درندشت
یهــو زرت مرا قمصــور کردند / مرا از سادگی هــا دور کردند
به جــای صرفه جویی،خودکفایی / تجمّل آمد و مصرف گـــرایی
دگر گم شد چه لوطی و چه مرشد / کجــا آواره گشتی بچّه مرشد؟
مدرنیتـه برایم دوخت پـاپوش / خدایا گیوه هــای خوشگلم کوش؟
خیابانهــای من گرچه شده شیک / بــه زنجیرم کشیده این ترافیک
فکنده رشته ای بر گردنم دوست / که دائم می کَند از کلّه ام پوست
به یکباره کجا گشتند پنهــان / کجاوه ، پالکی ، هـــــودج ، دلیجان ؟
ز بـــوق و دود خودروهای طرفه / شده حاصل مرا سرسام و سرفه
همه، جا خوش نموده پشت رل ها / ز پــا افتادم از دست اتول ها
ز دود و دم هوایم رنگ خاک است / دلم از بهـر اکسیژن هلاک است
کجا شد آن سحرهـای مه آلود / هوای پــاکم آخــر دود شد دود
کجــا رفتند سقـاخـانه هایم / قناتی نیست دیگــر از برایم !
( بوالفضول الشعرا )
