روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد .
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل ، من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ، عذر خواهی کرد و گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !

نویسنده : S.H.Mousavi
لینک کوتاه این مطلب : http://polop.ir/?p=998