سلام آقای چطوریف . مدتهاست گل نیلوفر حیات زندگی تان بوی یاس میدهد و من شتابان ، ریشه هایش را در خاک پنهان میکنم . شاید دلم به رحم بیاید و کمی آن را ببویم ولی از مرگ می ترسم . شب ها را چشم به راه می خوابم و …
ادامه مطلب »»شکمم بدون درد ورم کرده
شکمم بدون درد ورم کرده و با تکان دادن آن ، جواب اطرافیان را میدهم . فکر کنم دیروز بود که قاشق غذاخوری ام جای خود را به ملاقه داد ، تا لااقل در وقت صرفه جویی کنم . خوش به حال این مستخدم کم توقع و قانع که همیشه …
ادامه مطلب »»هوای دودی اطراف
هوای دودی اطراف را با عینک دودی ، بی خیال می شوم . دیگر شب ها به درخت گردو احتیاجی نیست چون گل ها شب بو شده اند . اینجا سیاهپوستها خودشان را ضد عفونی میکنند . کبوترها پنیر به دهان می پرند . دیگر نمی توان دویدن را صرف …
ادامه مطلب »»باز هم هوا ابری شده
باز هم هوا ابری شده و باید سرما را خورد تا آنفلوانزای پروانه ای بگیریم . اگرچه زمین به اخمهای آسمان لبخند می زند ولی شیشه عمر زمین پراست از زخم خاک و سنگ های آسمانی . فقط صدای گریه بنفش نوزاد زیر باران به گوش می رسد ، صدا …
ادامه مطلب »»در پی لقمه هوایی . . .
من در این دنیای بی سامان ، در پی لقمه هوایی ، بسوی سوی نوری می روم . بر سر راهم نشسته شغالی خسته و مظلوم و از سیاهی راه با چراغ قوه ای در دست ، می نالد . امان از اسب اهریمن که جفتک را نشان دست دوستی …
ادامه مطلب »»تابلوی نقاشی
آسمان رنگ زمین شده و من نمی دانم چرا نفسم به سوت سوت افتاده . ماهی های خونی علف خوارم را به چرا می برم و آنگاه احساسم خیس می شود و تا زیر پایم از شادی لبریز می شود . انگار کسی می گوید بیا بالا و نفس بگیر …
ادامه مطلب »»من روح آن روی گدایت هستم !
من می توانم تو را ببینم . وقتی با احساس آواز را نوشتی و بوی تو لای آستین کت زردت لکه شد . ای کاش می شد برای شنیدنت سخنرانی کرد اما افسوس که هوای آسمان شب شده بود . سپیده دم و بازدم ، یادت را کشیدم و آن …
ادامه مطلب »»بهترین شیشه شوی دنیا
آرام نشسته ام و بسوی دور دست ها راه می روم . صدای آژیر زنگ را با جان و دل می گویم : کیه ؟ . خواننده می خواند : منم ، یه لحظه پاشید بیایید دم در کارتون دارم … قسمت آخر کارتون ” آنشرلی ” بود و قبلا …
ادامه مطلب »»عامل ارزانی
بالاخره عامل ارزانی را کشف کردم و آن را در کتاب رکورد های گینس ، با خودکار سیاه نوشتم . سپس خود را مشهورتر از اینیشتین یافتم . جهانیان انگشت به دهان ، این شگفتی را جزء عجایب هفتگانه بعلاوه یک به حساب آوردند . من فقط این را کشف …
ادامه مطلب »»برق با نور آمد
برق آمد . برق با نور آمد . برق در تاریکی و به قصد غافلگیری آمد . من با برق درس می خوانم پس اگر نباشد من بی سواد می شوم . برق رفت . برق با نور رفت . برق وسایل الکترونیکی را سوزاند و در رفت . رفتن …
ادامه مطلب »»