شعر طنز

فستیوال خنجر

فستیوال خنجر

گرچه ناآگاه خنجر می زنند / دوستان هم گاه خنجر می زنند گاه بهر مال ، اشباه الرجال / گاه بهر جاه خنجر می زنند روز روشن خیل شاعر پیشگان / با هلال ماه خنجر می زنند بانوان دل نازک و بی طاقتند / با کمی اکراه خنجر می زنند …

ادامه مطلب »»

زندگی

زندگی

زندگی یک مسیر طولانی است / زندگی گاه مثل سوسیس است از قضا زندگی بدون غذا / مثل مرگ است ، دشنه در دیس است در همین کوچه های شهر شلوغ / گاه صغری بگم فرنگیس است این هم از کشف های تازه ماست / بیت بعدی که تازه تاسیس …

ادامه مطلب »»

آزادی

آزادی

نطق آزاد و بیان آزاد است / روح آزاد و روان آزاد است همه جا زمزمه آزادی است / پیر آزاد و جوان آزاد است گله آزاد نباشد ، ورنه / گرگ آزاد و شبان آزاد است در هدف ساختن سینه خلق / تیر آزاد و کمان آزاد است از …

ادامه مطلب »»

کجاست؟

کجاست؟

گر پی عشق روم ، ای رفقا یار کجاست؟ / دلبری عشوه گر و فتنه و عیار کجاست؟ ریشه کن گشته به کلی مرض از ملک و دیار / همه شادند و سلامت ، دیگه بیمار کجاست؟ تیره بختی شده اکسیر در این دور و زمان / فقر و نکبت …

ادامه مطلب »»